داغ بررو. کنایه از غلام و پرستار. (آنندراج) : حبش داغ برروی فرمان اوست سیه پوشی زنگ ز افغان اوست. نظامی. رجوع به ترکیبات کلمه داغ و نیز رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 257 شود
داغ بررو. کنایه از غلام و پرستار. (آنندراج) : حبش داغ برروی فرمان اوست سیه پوشی زنگ ز افغان اوست. نظامی. رجوع به ترکیبات کلمه داغ و نیز رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 257 شود
داغ برروی. رجوع به ترکیبات کلمه داغ شود: او غلام داغ بررخ عنبر درگاه تست عنبری را در دریا دادی احسنت ای ملک. خاقانی. - داغ بررخ زاده، با داغ بندگی زاده. که از آغاز با داغ بندگی است. غلام خانه زاد
داغ برروی. رجوع به ترکیبات کلمه داغ شود: او غلام داغ بررخ عنبر درگاه تست عنبری را در دریا دادی احسنت ای ملک. خاقانی. - داغ بررخ زاده، با داغ بندگی زاده. که از آغاز با داغ بندگی است. غلام خانه زاد